راهی که نباید رفت ...

دیگر نباید خفت، باید بیدار شد...

راهی که نباید رفت ...

دیگر نباید خفت، باید بیدار شد...

سلام
این وبلاگو ایجاد کردم تا مطالبی ک کمتر شنیده شده رو پست کنم.

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

مناظره «امام جواد» با «یحیی بن اکثم»

smart7 | چهارشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۳۵ ب.ظ

از آن‌جا که امام جواد(علیه‌السلام) نخستین امامى بود که در خرد سالى به منصب امامت رسید، مناظرات زیادی برای آزمودن حضرت هم از جانب دشمنان دین تشیع و هم ار جانب دوستان ایشان ترتیب داده شد تا علم ایشان سنجیده شود؛ یکی از این مناظرات زیبا مناظره با «یحیی بن اکثم» بزرگ‌ترین عالم اهل سنت و قاضی القضات مامون عباسی بود که در علم فقه تبهری خاص داشت.

داستان این مناظره بدین شرح است:
وقتى «مامون‏» از «طوس‏» به «بغداد» آمد، نامه‌‏اى براى امام جواد(علیه السلام) نوشت و حضرت را به بغداد دعوت کرد، البته این دعوت نیز مانند دعوت پدر بزرگوارش اجبارى بود. لذا حضرت پذیرفت و بعد از چند روز که وارد بغداد شد، مامون او را به کاخ خود دعوت کرد و پیشنهاد ازدواج با دختر خود «ام الفضل‏» را به ایشان داد. حضرت در برابر پیشنهاد او سکوت کرد، مامون این سکوت را نشانه رضایت‏ حضرت دانست و تصمیم گرفت مقدمات این کار را فراهم کند.

انتشار این خبر در بین بنى‌عباس انفجارى به وجود آورد، بنى عباس اجتماع کردند و با لحن اعتراض‌آمیزى به مامون گفتند: این چه کارى است؟ اکنون که على بن موسى(علیهماالسلام) از دنیا رفته و خلافت ‏به عباسیان رسیده باز مى‏‌خواهى خلافت را به آل على(علیه‌السلام) برگردانى؟ ! بدان که ما نخواهیم گذاشت این کار صورت بگیرد، آیا عداوت‌هاى چند ساله بین ما را فراموش کرده‌‏اى؟ !
مامون پرسید: حرف شما چیست؟
گفتند: این جوان خردسال است و از علم و دانش بهره‌‏اى ندارد.
مامون گفت: شما این خاندان را نمى‌‏شناسید، کوچک و بزرگ این‌ها بهره عظیمى از علم و دانش دارد؛ حال اگر سخن من را قبول ندارید، او را آزمایش کنید و مرد دانشمندى را که خود قبول دارید بیاورید تا با این جوان بحث کند و صدق گفتار من روشن گردد.


عباسیان از میان دانشمندان «یحیى بن اکثم‏» را (به دلیل شهرت علمى وى) انتخاب کردند؛ مامون جلسه‏‌اى براى سنجش میزان علم و آگاهى امام جواد(علیه‌السلام) ترتیب داد. در آن مجلس «یحیى» رو به مامون کرد و گفت: اجازه مى‏‌دهى سؤالى از این جوان بنمایم؟
مامون گفت: از خود او اجازه بگیر.
یحیى از امام جواد اجازه گرفت. امام فرمود: هر چه مى‌‏خواهى بپرس.
یحیى گفت: درباره شخصى که محرم بوده و در آن حال حیوانى را شکار کرده است، چه مى‌‏گویید؟
امام جواد(علیه‌السلام) فرمود: آیا این شخص، شکار را در حل(خارج از محدوده حرم) کشته است‏ یا در حرم؟
عالم به حکم حرمت ‏شکار در حال احرام بوده یا جاهل؟
عمدا کشته یا بخطا؟
آزاد بوده یا برده؟
صغیر بوده یا کبیر؟
براى اولین بار چنین کارى کرده یا براى چندمین بار؟
شکار او از پرندگان بوده یا غیر پرنده؟
از حیوانات کوچک بوده یا بزرگ؟
از انجام چنین کارى ابا ندارد یا از کرده خود پشیمان است؟
در شب شکار کرده یا در روز؟
در احرام عمره بوده یا احرام حج؟
 

یحیى بن اکثم از این همه فروع که امام(علیه‌السلام) براى این مسئله مطرح نمود، متحیر شد و آثار ناتوانى و زبونى در چهره‏‌اش آشکار گردید و زبانش به لکنت افتاد به طورى که حضار مجلس ناتوانى او را در مقابل آن حضرت نیک دریافتند.

مامون گفت: خداى را بر این نعمت‏ سپاس‌گزارم که آن‌چه من اندیشیده بودم همان شد. سپس به بستگان و افراد خاندان خود نگاه کرد و گفت: «آیا اکنون آن‌چه را که نمى‏‌پذیرفتید دانستید؟!».
آن‌گاه پس از مذاکراتى که در مجلس صورت گرفت، مردم پراکنده گشتند و جز نزدیکان خلیفه، کسى در مجلس نماند.
مامون رو به امام جواد(علیه‌السلام) کرد و گفت: «قربانت گردم خوب است احکام هر یک از فروعى را که در مورد کشتن صید در حال احرام مطرح کردید، بیان کنید تا استفاده کنیم».

حضرت فرمود: بله، اگر شخص محرم در حل(خارج از حرم) شکار کند و شکار از پرندگان بزرگ باشد، کفاره‌‏اش یک گوسفند است و اگر در حرم بکشد کفاره‏‌اش دو برابر است؛ و اگر جوجه‌ی پرنده‏‌اى را در بیرون حرم بکشد کفاره‏‌اش یک بره است که تازه از شیر گرفته شده باشد، و اگر آن را در حرم بکشد هم بره و هم قیمت آن جوجه را باید بدهد؛ و اگر شکار از حیوانات وحشى باشد، چنان‌چه گورخر باشد کفاره‏‌اش یک گاو است و اگر شتر مرغ باشد کفاره‏‌اش یک شتر است و اگر آهو باشد کفاره آن یک گوسفند است و اگر هر یک از این‌ها را در حرم بکشد کفاره‏‌اش دو برابر مى‏‌شود.

حال اگر شخص محرم کارى بکند که قربانى بر او واجب شود، اگر در احرام حج‏ باشد، باید قربانى را در «منى‏» ذبح کند و اگر در احرام عمره باشد، باید آن را در «مکه‏» قربانى کند. کفاره شکار براى عالم و جاهل به حکم، یکسان است؛ منتها در صورت عمد(علاوه بر وجوب کفاره) گناه نیز کرده است، ولى در صورت خطا، گناه از او برداشته شده است.
کفاره شخص آزاد بر عهده خود اوست، ولی کفاره برده به عهده صاحب اوست و بر صغیر کفاره نیست، ولى بر کبیر واجب است و عذاب آخرت از کسى که از کرده‌‏اش پشیمان است‏ برداشته مى‏‌شود، ولى آن‌که پشیمان نیست کیفر خواهد شد.

قاضى القضات مات مى‌‏شود!


مامون گفت: احسنت اى ابا جعفر(علیه‌السلام) خدا به تو خیر دهد؛ حال خوب است‏ شما نیز از یحیى بن اکثم سؤالى بکنید همان‌طور که او از شما پرسید.
حضرت فرمود: بپرسم؟
یحیى گفت: اختیار با شماست فدایت‏ شوم، اگر توانستم پاسخ مى‏‌گویم و گر نه از شما بهره‏‌مند مى‏‌شوم.
حضرت فرمود: به من بگو در مورد مردى که صبح به زنى نگاه ‏مى‌‏کند و آن نگاه حرام است، و چون روز بالا مى‏‌آید آن زن بر او حلال مى‏‌شود، و چون ظهر مى‏‌شود باز بر او حرام مى‏‌شود، و چون وقت عصر مى‏‌رسد بر او حلال مى‏‌گردد، و چون آفتاب غروب مى‏‌کند بر او حرام مى‏‌شود، و چون وقت عشا مى‏‌شود بر او حلال مى‏‌گردد، و چون شب به نیمه مى‏‌رسد بر او حرام مى‏‌شود، و به هنگام طلوع فجر بر وى حلال مى‏‌گردد؟ این چگونه زنى است و با چه چیز حلال و حرام مى‏‌شود؟

یحیى گفت: نه، به خدا قسم من به پاسخ این پرسش راه نمى‏‌برم، و سبب حرام و حلال شدن آن زن را نمى‏‌دانم، اگر صلاح مى‏‌دانید پاسخ را خودتان بفرمایید.

حضرت فرمود: این زن، کنیز مردى بوده است. در بامدادان، مرد بیگانه‌‏اى به او نگاه مى‏‌کند و آن نگاه حرام بود، چون روز بالا مى‏‌آید، کنیز را از صاحبش مى‏‌خرد و بر او حلال مى‏‌شود، چون ظهر مى‏‌شود او را آزاد مى‏‌کند و بر او حرام مى‏‌گردد، چون عصر فرا مى‏‌رسد با او ازدواج می‌کند و بر او حلال مى‏‌شود، به هنگام مغرب او را «ظهار» مى‏‌کند و بر او حرام مى‏‌شود، موقع عشا کفاره ظهار مى‏‌دهد و مجددا بر او حلال مى‏‌شود، چون نیمى از شب مى‏‌گذرد، او را طلاق مى‏‌دهد و بر او حرام مى‏‌شود و هنگام طلوع فجر رجوع مى‏‌کند و زن بر او حلال مى‏‌گردد.[۱]

با این سوال و پرسش و پاسخ زیبای امام، علم حضرت بر همگان معلوم شد، و دوست و دشمن به علم بی‌پایان حضرت که همان علم امامت بود که سن و سال نمی‌شناسد و خدا به هر کس بخواهد می‌دهد، اقرار کردند.



پی‌نوشت

[۱]. شیخ مفید، الارشاد، ص ۳۲۲؛ طبرسى، احتجاج، ص ۲۴۷.

منبع: سایت jonbeshnet.ir

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی