هارون و علی (ع)
رسول اکرم (ص) برای غزوه تبوک از مدینه خارج می شدند، امیرمومنان علی (ع) را درمیان قوم خویش در مدینه بعنوان خلیفه و جانشین معرفی کرده و در وصف ایشان فرمودند: آیا راضی نیستی که جایگاه تو برای من چون جایگاه هارون برای موسی باشد. البته در برخی از روایات برادران اهل سنت لین عبارت نیز در ادامه ی حدیث بیان شده است:
«الا انک لیس بنبی انه لا ینبغی لی ان اذهب الا و انت خلیفتی» (کنزالعمال 606/11 حدیث 32931)
ای علی تو تمام مقامات هارون نسبت به موسی را داری مگر نبوت، بدان سزاوار نیست که من بروم مگر آنکه تو خلیفه ی من باشی.
ما زمانی که به قرآن کریم مراجعه می کنیم به درستی می یابیم که هارون برای موسی منزلت و جایگاه های فراوانی داشته است:
1) وزارت:
«واجعل لی وزیرا من اهلی هارو اخی» (طه/29 و 30)؛ خدایا برادرم هارون را که از خاندان من است وزیر من قرار بده.
2) اخوت و برادری:
«ثم ارسلنا موسی و اخاه هارون بایاتنا» (مومنون/45)؛ پس موسی و برادرش هارون را با نشانه هایی روشن فرستادیم.
3) خلافت:
«و قال موسی لاخیه هارون اخلفنی فی قومی» (اعراف/142)؛ و موسی به برادرش هارون گفت که در بین قوم من جانشین و خلیفه ی من باش.
4) قرابت:
«واجعل لی وزیرا من اهلی هارو اخی» (طه/29 و 30)؛ خدایا برادرم هارون را که از خاندان من است وزیر من قرار بده.
اما هارون منزلت و مقام پنجمی هم دارد و آن نبوت است که قرآن کریم می فرماید:
«و وهبنا له من رحمتنا اخاه هارون نبیا» (مریم/53)
و از رحمت خویش برادر موسی، هارون را نیز پیامبری بخشیدیم.